حسینی | شهرآرانیوز؛ «خراسان خاستگاه زبان فارسی است»، «با وجود فضای مجازی، کمتر کسی به کتابهای مرجع نیاز پیدا میکند»؛ احتمالا تاکنون با گزارههایی از این دست روبه رو شده اید. توضیح واضحات است، اما نگارنده برای روشنتر شدن یادداشت ناچار به یادآوری است؛ اینکه سخنِ نخست از نقش خراسان در فراگیر شدن زبان ملی همه ما اقوام ایرانی میگوید. در واقع فارسی امروز که ادامه پارسی میانه (زبان رسمی ایران در پیش از اسلام) است، از این خطه گسترش خود را آغاز کرد و سرتاسر جغرافیای ایران تاریخی/ فرهنگی را پوشش داد، اما امروز بسیاری از واژههای فارسی مردمان خراسان در زبان معیار کشور فراموش شده است.
تدبیر کردن در این باره و بازیابی آن واژه ها، از سویی سبب غنای بیشتر زبان فارسی میشود و چه بسا بتواند نیاز ما به واژه سازی برای مفاهیم نو را تا اندازهای برطرف کند و حتی پیشنهادهایی برای جایگزینی کلمات بیگانه ارائه دهد. از سوی دیگر، با شناخت و فهم این گنجینه نیاکانی، میتوان برخی دشواریهای متون علمی و ادبی و فرهنگی و... را آسان کرد و معنای نوشتههای کهن و مبهم فارسی را بهتر فهمید. مشابه این انگیزهها را امیرحسین اکبری شالچی (امیر شالچی) برای تألیف «فرهنگ گویشی خراسان بزرگ» داشته و در پیش گفتار این کتاب فاخر و ارزشمند تا اندازهای به آن پرداخته است.
او همچنین در اهمیت گردآوری و ثبت و ضبط واژههایی که در گویشهای فارسی اهالی خراسان به کار میرود - کاری که خود با تألیف کتاب نام برده انجام داده - به ارزش پژوهشی آن در حوزههای زبان شناختی و گویش شناختی اشاره کرده است. مؤلف همچنین متذکر میشود مقصودش از «خراسان بزرگ»، «سرزمینی پهناور است که به جز استان خراسان کمابیش همه افغانستان و ترکمنستان و ازبکستان و تاجیکستان را در بر میگیرد و در متون قدیم هم خراسان به معنایی گسترده و پهناورتر از خراسان امروزی آمده است.» منظور از خراسان امروزی نیز با توجه به سال نشر کتاب یادشده (۱۳۷۰) سه استان روزگار ما (زمان نگارش و چاپ یادداشت پیش رو) یعنی خراسان رضوی و شمالی و جنوبی است.
کتاب بیش از ۳۰۰ صفحه دارد و سرشار است از واژههای خراسانی که برای هریک مشخص شده در اصل به کجای خراسان بزرگ (مشهد، بیرجند، طبس، تربت حیدریه، قوچان، سبزوار، نیشابور، افغانستان، فرارود (ماوراءالنهر) و ...) تعلق دارد.
درباره ویژگیهای کتاب باید افزود که واژههای آن عامیانه و گفتاری است و در دیگر نقاط ایران، مثلا پایتخت، به کار نمیرود یا کمتر کاربرد دارد؛ اگرچه شاید گویش برخی مناطق ایران شباهت و نزدیکی جالبی با گویش ما خراسانیها داشته باشد، اما میرسیم به گزاره دوم که امکانات فضای مجازی برای یافتن واژهها و معنا و توضیحات آن را گوشزد میکند.
بله واقعیت دارد که امروز کتابهای مرجع مانند دانش نامهها و واژه نامهها فروش و اقبال پیشین را ندارد و مردم اطلاعات موردنیازشان درباره واژهها و مفاهیم را با جست وجو در اینترنت به دست میآورند، اما باید دانست همچنان دانستههایی وجود دارد که در فضای مجازی در دسترس نیست و این گنجینهها هنوز قالب کتاب کاغذی دارد. ضمن اینکه دادههای کتاب، به ویژه اگر ناشر معتبری آن را به چاپ رسانده باشد، بیش از دادههای مجازی قابل اعتماد و علمی است.
این جاست که داشتن نسخهای از کتاب البته کمیاب «فرهنگ گویشی خراسان بزرگ» را که آن طور که نگارنده میداند، متأسفانه تنها یک بار در بیش از سی سال پیش چاپ شده، به دوستداران زبان و فرهنگ و ادبیات و گویشها به ویژه گویشهای خراسانی و دیگر علاقهمندان توصیه میکنیم. پیشنهاد ما مراجعه به فروشگاههای عرضه کننده کتابهای قدیمی است. در پایان، با نمونههایی از واژههای خراسانی در این کتاب ارزشمند نشر مرکز آشنا شوید:
تُولَه دادن:
هل دادن (مش.)
چَلاو:
آب گل دار، آب گل آلوده (بد.)
سَرگَردا:
سرگیجه (قا.)
کُشمِنَه:
پنهانی (مش.)
ناسِیال:
نانجیب (اف.)
*علامتهای اختصاری: مش. (مشهد به ویژه محله نوغان آن)، بد. (بدخشان)، قا. (قاین)، اف. (افغانستان)